شاهدان تاریخ

در این وبلاگ به تاریخ سمعی و بصری اشاره خواهد شد

شاهدان تاریخ

در این وبلاگ به تاریخ سمعی و بصری اشاره خواهد شد

  • ۰
  • ۰


تراس شیرها.
شیرهای خزنده ای که در محل اصلی ایستاده اند ، ماکت های بازمانده ها هستند. شیرهای مرمر اصلی در موزه Delos قرار دارند تا از فرسایش بیشتر در امان باشند. عکس های بیشتر را ببینید

Delos (Δήλος) یکی از مقدس ترین مکان های یونان باستان و همچنین یکی از قوی ترین مراکز تجاری نیز بود. این جزیره بدون شک موفقیت خود را مدیون موقعیت عالیش در مرکز اژه است و به دریانوردها اجازه می دهد تا در وسط سفر خود از آنجا که از مراکز تجاری عمده اژه - ققنوس ، آتن ، میلتوس ، کورینت ، مقدونیه ، آن را ملاقات می کنند ، ملاقات کنند. تاسوس ، ساموس ، میلوس ، رودز و کرت را نام ببرید تا چند نفر را نام ببرید. اهمیت آن همچنین باعث شده است که از قدرتمندترین نیرو های دریایی که برای کنترل بندرها و پناهگاههای خود تلاش کرده اند ، آرزو شود.

شواهدی از سکونت در این جزیره وجود دارد که مربوط به 3000 سال قبل از میلاد مسیح ، و از اهمیت بالایی در دوره مایکان (1280-1500 قبل از میلاد) است. شهرت آن به عنوان یک جزیره مقدس شروع به جذب تعداد زیادی از جانبازان کرد ، و در کنار آنها تجارت شکوفا شد و Delos را تقریباً هزار سال پس از قرن هشتم به یک بندر تجاری قوی تبدیل کرد. پیش از میلاد

ادعای آن به عنوان زادگاه آپولو ، به دلوس هویت مذهبی شدیدی داد که تا زمان بیزانس ادامه داشته است. در عصری که جشنواره های مذهبی موتورهای اقتصادی بودند و هزاران زائر را به خود جلب می کردند و باعث رشد اقتصادی سالم می شدند ، Delos در مرکز ثروتمندترین مراکز تجاری ایستاد و از مزایای زیادی برخوردار شد.

علیرغم اینکه باد و گیاه تقریباً بی ثمر و گیاهی بود ، اما دارای چندین ویژگی بود که باعث مساعد شدن به سکونت می شد (احتمالاً در اوایل قرن اول قبل از میلاد به 25000 نفر رسیده است). چندین بندر و موقعیت این جزیره در وسط سیکلادها آن را بر روی نقشه هر دریانورد باستان قرار داده است ، همچنین این جزیره از دو منبع تأمین آب بسیار عالی برخوردار بود: در تمام طول سال در رودخانه کوچک پوپین ها جاری می شود و در یک لایه به دام می افتد. سنگ آهک که در زیر لایه ای از گرانیت قرار دارد.

اندازه کوچک آن (در حدود 5 1.3 1.3 کیلومتر) با این حال این جزیره را آسیب پذیر و آسان برای چندین قدرت دریایی قدرتمند در طی قرن ها دعا کرد. نکسوس و پاروس تلاش کردند تا اوایل دوره باستان را کنترل دلووس کنند ، اما آتنیایی ها بودند که تقریباً پانصد سال بر این جزیره مسلط شدند و از آن خارج شوند. آتنیان دو "پاکسازی" جزیره را آغاز کردند. اولی در سال 540 پیش از میلاد ، حکم داد که تمام خاکسپاریهای موجود در چشم معبد آپولو برداشته شود ، در حالی که تصفیه دوم در سال 426/5 قبل از میلاد همه دفن ها را برداشته و زاد و ولد و مرگ در جزیره را ممنوع می کند. پس از جنگ های فارسی ، با شروع از سال 478 قبل از میلاد ، Delos میزبان گنجینه لیگ Delian قبل از جابجایی متعاقب آن به آکروپولیس آتنی - بسیار به نارضایتی بسیاری از اعضای اتحاد.

با پایان قرن چهارم ، پادشاهی هلنی مقدونیه به عنوان محافظ این جزیره درآمد و جمعیت Delian با بسیاری از شهروندان سایر شهرها که در این جزیره مستقر شده بودند ، دو برابر شد تا از موقعیت خود به عنوان یک مرکز تجاری قوی استفاده کنند. اما پس از فتح یونان روم ، آتنیان یک بار دیگر بر این جزیره مسلط شدند و سریعاً کلیه Delians ها را از بین بردند و آنها را با آتنی های فقیر که به صورت قرعه به مراتع در این جزیره می رسیدند جایگزین کردند. این جزیره همچنان از ثروت و شهرت برخوردار بود و همین امر باعث افزایش جمعیت آن شد.

در طول قرن ها ، Delos واقعاً یک مرکز جهان بینی با جمعیت متنوعی بود که شامل مردم از سراسر دریای مدیترانه می شد ، اما در سال 88 پیش از میلاد رومی ها این جزیره را در طول جنگ خود با میتریدس (متحد آتنیانی که کنترل این جزیره را داشتند) ویران کردند. Delos هرگز از آن بهبود نیافت. دور از مرکز توجه چند قرن ، جمعیت آن کاهش یافته و تا قرن 3 بعد از میلاد فقط یک جامعه مسیحی کوچک به نام آن به عنوان وطن درآمد. پس از آن ، Delos در قرن هشتم و نهم چندین بار غارت شد و در طول اشغال عثمانی ها جزیره تقریباً متروک تبدیل به یک دژ دزدان دریایی شد. ویرانه های باستانی نیز برای سنگ مرمر و سنگ زباله ساخته شده بودند که توسط جزایر اطراف برای نیازهای ساختمانی خود مورد استفاده قرار می گرفتند.

دانشکده باستان شناسی فرانسه در سال 1873 حفاری Delos را آغاز کرد. امروز Delos یک مکان باستانی است که با قایق از میکونوس قابل دسترسی است. یک موزه کوچک در میان پناهگاه های ویرانه و نمایش برخی از اشیای مهم کشف شده در طی کاوش های مداوم.

 

  • moteza shahidpoosh
  • ۰
  • ۰

سایت

Asprochaliko یک مکان باستان شناسی کوچک در انتهای جنوبی اپیروس ، یونان است.

براساس اطلاعات موجود در این سایت ، این پناهگاه سنگی بین سالهای 1964 تا 1966 کشف شده و دارای یک توالی 6 متری از لایه های موسیرین و سرخپوشان فوقانی است. بیش از نیم میلیون ابزار سنگی پوسته پوسته و قطعات استخوانی حیوانات در طی کاوش ها پیدا شد. این سایت از 100000 سال پیش مورد استفاده قرار گرفته است ، احتمالاً در بهار و پاییز توسط شکارچیان عشایری که گله های حیوانات را از طریق کوههای اپیروس دنبال می کردند. شواهد استخوانی این سایت حاکی از آن است که در این دره باریک در حوالی رودخانه لوروس گله های گوزن های قرمز ، گوزن ، ایبکس ، شفق و حتی کرگدن زندگی کرده و مهاجرت کرده اند.

 

پایه رسوبات مربوط به دوره پارینه سنگی میانه است و ابزارهای سنگ چخماق یافته ها را مشخص می کنند. بسیاری از سطوح سرخپوشان میانه این پایه و سطوح بالایی را جدا می کنند که "شواهدی از یک صنعت ابزار سنگی تحت سلطه تیغه های" پشتیبان "کوچک (تیغه هایی که یک لبه با روتوش آن پر شده است) به عنوان نقاط پرتابه استفاده می شود." (راونلز و موری 28)

Curtis Runnels و Tjeerd Van Andel ، در باستان شناسی منظر در اپیروس جنوبی ، یونان I نشان می دهند که به نظر می رسد Asprochaliko "یک سایت بسیار تخصصی در یک سیستم سلسله مراتبی بزرگتر" بوده است. و این که جمعیت کل استان Preveza در آن زمان "احتمالاً محدود به یک باند کوچک واحد حدود 25 تا 75 نفر بود که بطور فصلی ساکن بودند (116).

همین منبع می گوید غار آسروچالیکو مدتی در پایان دوره پلیستوسن (130) رها شد.

  • moteza shahidpoosh
  • ۰
  • ۰

  • moteza shahidpoosh
  • ۰
  • ۰

پایه های پناهگاه پاندیون در حین کاوش برای ساخت موزه آکروپولیس که اکنون در گوشه شرقی آکروپولیس وجود دارد کشف شد. پناهگاه دیواری با فضای باز 40 x 17 5 متر و در حدود 450 پیش از میلاد ساخته شده است تا احتمالاً در جشنواره پاندیون (همه زئوس) خدمت کند. در دو ناحیه که از یک دیوار جدا شده بودند تقسیم شده است. منطقه غربی به عنوان یک پناهگاه مورد استفاده قرار گرفته و در طول برنامه ساختمان Perikles ساخته شده است (یا بازسازی شده) ، در حالی که قسمت شرقی مربوط به دوره قبل از Perikles است و اعتقاد بر این است که از آن به عنوان یک منطقه خدمات برای جشنواره استفاده شده است.

  • moteza shahidpoosh
  • ۰
  • ۰
WW2 ، مشروعیت خود را تأمین می کنند. تاریخ جنگ به ابزاری مهم برای ثبات سیاسی ، برای "پرورش میهن پرستانه" جوانان و به عنوان ایده مشترک برای متحد کردن مردم تبدیل شده است.

مورمانسک: "هانا عزیزاوا ، 14 ساله ، می گوید: تاریخ برای من بسیار جالب است. من سال بعد امتحان می دهم.

ما در موزه جنگ در سالن بدنسازی شماره 9 در شهر مورمانسک قطب شمال روسیه قرار داریم. اتاق بیش از 20 متر مربع نیست. دیوارها مملو از تصاویر ، پوسترها و نقاشی ها است. موارد شیشه ای در امتداد دیوارها آثار باستانی مختلفی را از جنگ نشان می دهد. اسناد ، کتابها ، کارتهای شناسایی ، مدالها.

جنگ بزرگ میهنی

اتحاد جماهیر شوروی در 22 ژوئن 1941 مورد حمله آلمان هیتلر قرار گرفت و این کشور پس از جنگ در سال 1939 شروع به جنگ کرد.

نوبت جنگ در جبهه شرقی ، نبرد در مورد استالینگراد ، ولگاگراد فعلی ، در طول زمستان 1942-42 بود.

ضرر و زیان در هر دو طرف حدود 1.5 تا 2 میلیون نفر تخمین زده می شود و نبرد خونین ترین جنگ توصیف می شود.

نیروهای آلمانی هرگز نتوانستند بعد از استالینگراد بهبود یابند. برلین در ماه مه 1945 سقوط کرد.

اتحاد جماهیر شوروی حدود 27 میلیون شهروند در طول جنگ ، نظامی و غیرنظامی را از دست داد.

تعداد معدودی از دانش آموزان به تازگی تاریخ جنگ را از قطب شمال به مخاطبان متشکل از جانبازان ، روزنامه نگاران و سیاستمداران نروژی - به زبان انگلیسی مسلط ارائه داده اند. بخش اعظم تاریخ جنگ از مورمانسک مربوط به کاروان های کشتی و جبهه لیتسا است - خط مقدم بن بست بین کرکینز و مورمانسک که در آن ده ها هزار سرباز شوروی و آلمانی سقوط کردند.

معاون مدیر مدرسه ، ناتالیا گالایوا ، می گوید این موزه در سال 1988 به دنبال جانبازان جنگی از انگلیس به دیدار مورمانسک در رابطه با روز پیروزی در 9 مه ساخته شد.

وی گفت: "ما در مورد مشکلات جنگ با جانبازان انگلیسی در مورد یک فنجان چای صحبت کردیم. بعد از مدتی شروع به جمع آوری نامه ها ، عکس ها ، کتاب ها و سایر اطلاعات کردیم و در نهایت تصمیم گرفتیم که یک موزه در مدرسه افتتاح شود. گالایوا می گوید ، ما همچنین با جانبازان انگلیس مطابقت داشتیم.

این موزه پس از فعالیت مدرسه برای دانش آموزان داوطلبانه است و در آموزش های منظم گنجانده نشده است. خود دانش آموزان راهنمایی هایی را برای مهمانان و همچنین سخنرانی های دیگر در صورت تقاضا ارائه می دهند. گالایوا می گوید ، بازدید کنندگان بیشتر دانش آموزان دیگر ، جانبازان جنگ و هیئت های خارجی هستند.

جانبازانی که موفق به رسیدن به موزه نمی شوند می توانند از خانه دانش آموزان بازدید کنند.

ناتالیا گالایوا ، معاون سرپرست سالن بدنسازی شماره 9 ، مورمانسک

ما معتقدیم که جوانان برای شناخت تاریخ کشورشان بسیار مهم هستند. و ما از قدردانی این افراد که جان خود را در طول جنگ داده اند سپاسگزاریم. در واقعیت ، تمام خانواده های روسی به دلیل جنگ متحمل شدند. این کار برای بزرگداشت آنها نه تنها برای دانش آموزان ما بلکه برای میهمانان ما از خانه و همچنین در خارج از کشور بسیار مهم است. گالایوا می گوید ، صلح زندگی است و ما باید این را به خاطر بسپاریم.

دانش آموزان مدرسه ژیمناستیک شماره 9 که در موزه جنگ مدرسه شرکت می کنند ، همه بالاتر از میانگین علاقه مند به تاریخ هستند. برخی نیز در مدرسه کلاسهای اضافی در تاریخ را می گذرانند.

اما مانند بسیاری از خانواده های روسی ، بسیاری از دانش آموزان نیز اقوامی دارند که در WW2 شرکت کرده اند.

پدربزرگ بزرگ من در طول جنگ در دریا بود. ایگور راپتسسکی (16) می گوید ، تاریخ برای من از روش های دیگری اهمیت بیشتری دارد.

  • moteza shahidpoosh
  • ۰
  • ۰

در سال 710 ، نخستین پایتخت دائمی ژاپن در نارا تأسیس شد ، شهری که از پایتخت چین الگو گرفته است. صومعه های بزرگ بودایی در پایتخت جدید ساخته شدند. صومعه ها به سرعت چنان نفوذ سیاسی قدرتمندی به دست آوردند که برای حفظ موقعیت امپراتور و دولت مرکزی ، پایتخت در سال 784 به ناگوکا منتقل شد و سرانجام در 794 به هایان ( کیوتو ) که در آنجا بیش از هزار سال باقی بماند. .

یکی از ویژگی های دوره های نارا و هین ، کاهش تدریجی نفوذ چینی ها است که با این وجود ، همچنان قوی باقی مانده است. بسیاری از ایده های وارداتی به تدریج "ژاپنی سازی" شدند. به منظور پاسخگویی به نیازهای خاص ژاپنی ، چندین دفتر دولتی علاوه بر سیستم دولتی تأسیس شد که بعنوان مثال از مدل چینی کپی شد. در هنرها نیز جنبشهای بومی ژاپن به طور فزاینده ای رایج شدند. توسعه هجا های کانا باعث شده است که ادبیات ژاپنی واقعی ایجاد شود. چندین فرقه جدید بودایی که در دوره هین از چین وارد می شدند نیز "ژاپنی شده" بودند.

از جمله بدترین شکست های اصلاحات تایکا اصلاحات ارضی و مالیاتی بود: مالیات بالا منجر به فقر زدایی بسیاری از کشاورزان شد که پس از آن مجبور شدند ملک خود را بفروشند و مستاجر صاحبان بزرگتر زمین شوند. علاوه بر این ، بسیاری از اشراف و صومعه های بودایی موفق به مصونیت مالیاتی شدند. در نتیجه ، درآمد دولت کاهش یافت و با گذشت قرن ها ، قدرت سیاسی به طور پیوسته از دولت مرکزی به سمت صاحبان بزرگ مستقل زمین تغییر یافت.

فوجی وارا خانواده در صحنه سیاسی از دوره هیان بیش از چندین قرن از طریق ازدواج استراتژیک با خانواده سلطنتی و با اشغال تمام دفاتر سیاسی مهم در کیوتو و استان های عمده کنترل می شود. قدرت قبیله در سال 1016 با فوجیوارا میچیناگا به اوج خود رسید. با این وجود بعد از میشیگانا ، توانایی رهبران فوجیوارا رو به زوال قرار گرفت و نظم عمومی حفظ نشد. بسیاری از مالکان زمین برای محافظت از خواص خود سامورایی را استخدام کردند. بدین ترتیب طبقه نظامی بیشتر و بیشتر تحت تأثیر قرار گرفت ، به خصوص در ژاپن شرقی.

برتری فوجیوارا در سال 1068 به پایان رسید که امپراطور جدید گو- سانجو تصمیم گرفت به تنهایی کشور را اداره کند و فوجیوارا نتوانست او را کنترل کند. در سال 1086 برو سانجو تجاوز کرد اما از پشت صحنه سیاسی حکومت کرد. این شکل جدید از دولت تحت عنوان دولت اینسی نامیده شد . امپراطوران اینسی از سال 1086 تا 1156 هنگامی که طاهرا کیوموری رهبر جدید ژاپن شد ، قدرت سیاسی را اعمال کرد.

در قرن دوازدهم میلادی ، دو خانواده نظامی با پیشینه اشرافی قدرت زیادی به دست آوردند: خانواده های میناموتو (یا گنجی) و تایرا (یا هایک). Taira جایگزین بسیاری از اشرافیان فوجیوارا در دفاتر مهم شد در حالی که میناموتو با آوردن بخش هایی از شمال هونشو تحت کنترل ژاپن در جنگ اوایل نه سال (1050 - 1059) و جنگ سه سال بعد (1083 - 1087) تجربه نظامی کسب کرد.

پس از Heiji Rising (1159) ، یک مبارزه برای قدرت بین این دو خانواده ، Taira Kiyomori به عنوان رهبر ژاپن تکامل یافت و از 1168 تا 1178 از طریق امپراتور این کشور را اداره کرد. تهدیدات عمده ای که وی با آن روبرو شد ، نه تنها رقیب میناموتو ، بلکه صومعه های بودایی بطور فزاینده شبه نظامی بود که مرتباً جنگهایی بین یکدیگر به راه می انداختند و نظم عمومی را مختل می کردند.

پس از مرگ کیوموری ، قبایل Taira و Minamoto با یک جنگ تصمیم گیری برای برتری ، جنگ Gempei ، که از سال 1180 تا 1185 به طول انجامید ، جنگیدند. با پایان جنگ ، مایناموتو توانست برتری طاهرا را پایان دهد ، و Minamoto Yoritomo موفق شد. به عنوان رهبر ژاپن وی پس از از بین بردن همه دشمنان بالقوه و حاد خود ، از جمله اعضای نزدیک خانواده ، به شوگان (بالاترین افسر نظامی) منصوب شد و در شهر زادگاه خود کاماکورا دولت جدیدی تأسیس کرد .

 
  • moteza shahidpoosh
  • ۰
  • ۰

پادشاهی فرانسه 
کارولینایی ها 
نرمان و کاپیتان 
سلسله والوسی 
قرن شانزدهم 
لویی XIII 
ضرورت 
آن از اتریش و مازارین 
Fronde 
Condé و Turenne 
لویی چهاردهم 
قرن 18 
انقلاب 
ناپلئون 
آشفتگی های سیاسی 
جمهوری سوم 
1914-39 
1939-41 
جمهوری پنجم 
تکمیل شود 
 
جدول زمانی تاریخ تاریخی فرانسه 
 
اشتراک |
 

World Cities
 

به صورت رایگان کشف کنید 
ایمیل روزانه معروف امروز 
تاریخ و تولد 

از روزنامه معروف لذت ببرید 


 
 
آن از اتریش و مازارین: 1643-1651 
 
همسر لوئیس XIII ، که او در طی بیست و هشت سال ازدواج با وی از بی احترامی با او برخورد می کند ، شاهزاده خانم اسپانیایی آن ، دختر فیلیپ سوم است. او به عنوان آن از اتریش شناخته می شود (اتریش به طور گسترده ای برای هر یک از سلسله های هابسبورگ مورد استفاده قرار می گیرد). در اواخر ازدواج خود او یک فرزند پسر ، آینده لوئی چهاردهم را تصور می کند و به دنیا می آورد. 

کودک تنها چهار سال دارد که لوئیس XIII در سال 1643 درگذشت. آن را به عنوان رئیس منصوب می شود و بلافاصله به عنوان وزیر اصلی خود یک مدافع برجسته کاردینال ریشلیو را انتخاب می کند . وی ایتالیایی Giulio Mazzarini (معروف به ژول مازارین به فرانسوی ها) ، یک دیپلمات و کاردینال است که از نزدیک در دولت فرانسه درگیر شده است - در اصل به عنوان نماینده پاپ به پاریس. 
 







 
آن و مازارین بلافاصله با خواسته های شاهزاده ها و اشراف روبرو می شوند که امتیازات وی توسط ریچلیو در دوره پادشاهی قبلی کاهش یافته است و اکنون کسانی که می خواهند آنها را ترمیم کنند. آنچه یک کاردینال فرانسوی توانسته است با پشتیبانی کامل یک پادشاه بزرگسال از بین ببرد ، بسیار سخت خواهد بود که یک کاردینال خارجی بتواند در حین ظهور از برجام خودداری کند. 

مضمون اصلی دولت مازارین به لزوم حفظ نظم در برابر خواسته های یک اشرافی گسیخته تبدیل می شود. اما در حال حاضر فرانسه با سلسله هابسبورگ اسپانیا و اتریش در جنگ است ( از سال 1635 ). وظایف عملی برای نگه داشتن اشراف وجود دارد. 
 





 
جنگ آغاز شده توسط ریچلیو با موفقیت فراوان توسط مازارین ادامه یافت ، به لطف یک شاهزاده جوان و یک اشرافزاده ، شاهزاده د کاندو و ویکومته دی تورن ، که ثابت می کنند ژنرال های درخشان هستند. کانده در سال 1643 در روکرووی ، در مرز فرانسه با هلند اسپانیا ، پیروز حیرت انگیزی از یک ارتش اسپانیایی شد. در پنج سال آینده او و تورن با هم ارتشهای امپراتوری را در سرتاسر جنوب آلمان شکار می کنند. 

1648 صلح (با اتریش ، اگرچه هنوز با اسپانیا هنوز هم نیست) و صلح باعث ایجاد مشکل در خانه می شود. نارضایتی بزرگان و نارضایتی آنها از شخص مازارین ، به دنبال شورش و جنگ داخلی - در دنباله ای از وقایع شناخته شده به عنوان Fronde رخ می دهد. 
 





 
 
The Fronde: 1648-1653 
 
Fronde نامی است که از سال 1648 به مدت 5 سال بر فرانسه تحمیل شده است و به مدت 5 سال بر فرانسه تأثیر می گذارد. کلمه به معنای "زاغه" است ، و هدفی که در آن استحکامات آجری به طرز استعاره ای زده می شود ، وزیر اصلی ، مازارین است. گلایه های شورشیان پیچیده است ، از دست دادن امتیازات اشراف ، از دست دادن حقوق مؤسسات سنتی پاریس مانندپارلمانی ، تا حس گسترده تر شکایت نسبت به مالیات بیش از حد بی رحمانه استخراج شده برای پرداخت هزینه های اخیر. جنگ 

اما مضمون اساسی رد یک قانون مطلق و متمرکز است که ریچلیو به نمایندگی از لوئیس XIII به دست آورد. 
 







 
از این نظر ، فروند با جنگ بزرگ دیگری که علیه قدرت سلطنتی در کانال انگلیسی انجام می شود ، مشترک است. Frondeurs در پاریس از موفقیت پارلمان در جنگ داخلی انگلیسهیجان زده است (اگرچه اعدام پادشاه انگلیس در سال 1649 به عنوان یک قدم با قاطعیت بسیار دور مشاهده می شود). 

جنگ انگلیس موفق است حقوق پارلمان و به ویژه عوام را اثبات کند. در عوض ، فروم نتوانسته است خصوصیات گمشده اشراف را بازیابی کند. در عوض ، آن را به مطلق گرایی حتی بیشتر در سلطنت لوئی چهاردهم منتهی می کند. اما بعضی اوقات به نظر می رسد یک اتفاق نزدیک است. 
 





 
 
مازارین ، Condé و Turenne: 1648-1653 
 
در طول پنج سال از Fronde ، سه دوره از جنگ داخلی فعال با هم درگیر با دو آرامش نگران کننده است. مواضع نسبی Mazarin ، Condé و Turenne در هر مرحله نشانگر این است که وضعیت بی ثبات است. 

در اولین دوره کوتاه جنگ (ژانویه تا مارس 1649) مقدمات در پاریس شورشیان هستند. سلطان ملکه و مازارین با پادشاه جوان فرار می کنند. کاندو از طرف آنها پاریس را محاصره می کند.تورن با شورشیان کنار می رود و خدمات خود را به اسپانیا برای رهبری ارتش از راین علیه فرانسه ارائه می دهد. 
 







 
مازارین بعد از پایتخت پاریس در مارس 1649 مجدداً کنترل می شود. 

حامیان شاهزاده های زندانی به اسلحه متوسل می شوند و سیزده ماه جنگ داخلی را آغاز می کنند.Turenne ، که اکنون به نفع Condé عمل می کند ، دوباره با ارتش اسپانیایی خدمت می کند. تا فوریه 1651 تمام دشمنان مازارین علیه او متحد می شوند. او به کلن فرار می کند. در بیشتر شش ماه آینده کاند بر آن ، سلطان ملکه تسلط دارد. اما طلسم کوتاه قدرت او توسط تقویم به پایان می رسد. در سپتامبر 1651 ، لوئیز چهاردهم ، در سیزده سالگی رسماً در سن قرار می گیرد. مرجعیت تمام شد. 
 





 
با حمایت از پادشاه جوان ، آن الان قوی تر از کانده است - که از پاریس فرار می کند تا با کمک اسپانیایی یک شورش جدید ترتیب دهد. مازارین به فرانسه برمی گردد. این بار Turenne با دادگاه علیه Condé ، همراه قدیمی خود در اسلحه کنار می رود. این دو در ژوئیه 1652 در نبرد خیابان Faubourg Antoine ، که در خیابانها درست در بیرون دیوارهای پاریس می جنگیدند ، ملاقات می کنند. این یک پیروزی قریب الوقوع برای Turenne است. 

بهار بعد همه آرام است. Fronde به پایان رسید. مازارین می تواند به پایه و اساس سلطنت مطلق گرایانه ادامه دهد که شورشیان از آن جلوگیری کرده اند. او این کار را با مهارت و مهارت انجام می دهد. تعدادی از رهبران برجسته تبعید شده اند. هیچ اعدام وجود ندارد 
 





 
اندازه ای از موفقیت مازارین بیست سال بعد صحنه ای قابل توجه است. هر دو Turenne و Condé در خلال زمان Fronde خائن بوده اند و در رأس ارتش های اسپانیایی می جنگند. با این حال ، آنها در یک نقش فرعی ، در فرانسه سلطنتی استقبال می شوند. 

هنگامی که لوئیز چهاردهم در سال 1672 به جنگ با استان های متحد می رود ، وی به صورت شخصی در رأس یک ارتش با شکوه به شمال می رود. در کنار او ، به عنوان ستوان او ، دو ژنرال بزرگ فرانسوی عصر ، Turenne و Condé هستند که اکنون به ترتیب شصت و یک و پنجاه و یک سال دارند. آنها به وضوح به پاشنه آورده شده اند. 
  • moteza shahidpoosh